خدا را با خودم همراه دارم

ساخت وبلاگ
  • من از پشت حصار دردها،من از اندوه پنهان،در میان رنج ها ،سخن دارم ،  سخن از این سکوت ورنج بی پایان این درد ،طبیبا ،همدما   ،اینجا مرهمی نیست ،سکوتم را دگر هیچ همدمی نیست ،زمستان است وسرما سخت بیداد ،از این بیداد گرها سخت فریاد ،،حبیبا ،بی پناهیم ،سفر بی توشه سخت است ،ودر این کوله بار م توشه ام ،،ره توشه ام از جنس تنهایی ودرد است ،وپایان سفر اندیشه ام بیرنگ بیرنگ است ،،طبیبا ،مرهمی ،یا یک نگاهی ،آهی یا پناهی، خدا را با خودم همراه دارم،در این وادی غم ها ،دعا هم با نفس هایم ،،دگر همساز نیست ،ولی بازم خدا را همرهی  دیرینه با خود می ستایم،ودر این معبد اندوه ویک ترس ،،خدا را میشناسم ،که او را انتهای خواسته ها هست ،من از این معبد تاریک  میترسم ،من از اندیشه های  سخت تاریک میترسم ،،که ره تاریک ودل تنها ،سکوت همراه ،خدا با ما ،  سر تسلیم اینجا،واندیشه چه قربانی بی باکیست ،صدایش میزنم وپاسخ نیست ،دنیا سخت تاریک است ، 

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
ما را در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : لیلی lili222 بازدید : 408 تاريخ : شنبه 23 اسفند 1393 ساعت: 20:33