به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

متن مرتبط با «مرا زین جهل رهایی بخش» در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد نوشته شده است

انجماد اندیشه ها

  •                             ای همنفس !!تدبیر ما،بیدار نیست اندیشه را ،اینجا کسی در کار نیست   اینجا،خرد گویی دگر هم راز نیست با عاقلان ،ما را دگر ،هم ساز نیست   گویی،کزین بیدادها ،افسرده حالیم از یک حراصی ،بی امان ،پژمرده حالیم   ما را ،زمانی فکرهای ناب  بود  اندیشه های ناصواب در خواب بود    افکار ما ،گفتار نیک اندیش بود  زین ،فکر ما ،سازندگی در پیش بود    ما را به خوابی بس غریب ،آشفته کردند گویی که ما را ،اینچنین ،آزرده کردند   ما را چه شد ؟آزادگی از بین ما رفت آیین نیکویی،خرد،از بین ما رفت؟   ما را اگر اندیشه هایی ،پاک بود  این جهل ونادانی زما در خاک بود   ما را درین زندان نادانی چه حاصل دنیای تاریکی ،مرا آخر چه حاصل     ,نادانی دنیای تاریک ندانستن ها ست به قلم سوگند مرا زین جهل رهایی بخش ...ادامه مطلب

  • تو را به هستی قسم مرا زخاطر مبر

  • صدای پایت بهار،برای من غصه داشت صدای گرمت ،نسیم خبر زیک قصه داشت   تو را به هستی ،قسم مرا زخاطر مبر       مرا که رفتم زیاد ،دمی زخاطر مبر            برای یادت ای دوست ، غزل تمنا کنم        دمی ،زیادت ،ای دوست ،تو را تماشا کنم    تو را که دوری از من دعای زیبا کنم         تو را ،تو ای خسته دل ،طلب زدنیا کنم     تو رفته از دیدگان ،تو مانده بر قلب ما    تو ای نگارا بمان همیشه در قلب ما          برای آرامشت،خدا ،خدا ،میکنم             برای یادت ،کمی ،دعا دعا ،میکنم            دعا برای دلم ،،برای باران شدن        برای پروانه ها، زغم پریشان شدن     تو را به یادت سعید !!!!!شبی دعا میکنم شبی که تنها شدم،تو را صدا میکنم           دعای دلواپسی،زرفتن اطلسی                خدا !زدوری دل به داد من میرسی                   ,برای پرواز ملکوتیت ،سعید عزیزم ،یادت را بینهایت دوست دارم ...ادامه مطلب

  • مرا با غصه واندوه کاری نیست

  • مرا از مرگ،زین خواب جان آرام هراسی نیست مرا با غصه ودرد نبودن کوچ رفتن هیچ کاری نیست   ومن امشب پرم  از حس تردید پر از احساس اندوهبار  تدبیر منم امشب همان آواز یک ساز منم آن راز پرواز   منم گمگشته  در یک کوچه ی باز  به همراهم صدای ساز پرواز   منم فریادی از جنس  سپیدار صدای  خنده ی آن بید بیدار منم آن  نم نم باران رحمت  دعاهایی پر از حس اجابت     وبا من بندی از  دلبستگی هاست نگاه من به آن وابستگی هاست   وگر نه بیدرنگ باید عبور کرد برای لحظه ایی کوچ را مرور کرد   ومن امشب دلم آرامش یک خواب میخواهد دلم آوای گرم وناب میخواهد حدیثی از زلال آب میخواهد   , ...ادامه مطلب

  • مرا از پشت پرچین سخن دریاب

  • شبی،بارانی ازپشت حصارچشم ها یم ،خدا را، عاشقانه من صدا کردم،             ودل را با نوای یک اجابت ،بسوی،آسمانت ،من رها کردم، رها کردم ،دلم را زین  همه درد ،صدای ناله ی خواند ،مرا از کوچه ایی سرد،          ومن آهسته،میآییم ،مبادا،که پرستو بال بگشاید ،مبادا قاصدک با قصه هایم راز بگشاید ،ومن میآییم از آنسوی ،پَرچین سخن ها ، مرا با،خواب جنگل  ،بی قراریست،مرا در کوله بارم،خواب سبز یک اقاقیست ،                             مرا با کوچ ،دیرینه ،آشنایست،تورا   ای آشنا با لحظه هایم ،برای سر سپردن دوست دارم ،وباز م کوله بار م خالی از عشق  وتنها یک نفس ،تا انتها هست ، مرا تا انتها راهی نماندست،،خدایا !!!!!راه دشوار،جاده نا هموار،زمان اندک،مرا دریاب ،مرا رویایی از اندیشه ی فردا، مرا در بیقراری ها ،مرا دریاب ,گفتگو با خدای مهربانی ها ...ادامه مطلب

  • خدا را با خودم همراه دارم

  • من از پشت حصار دردها،من از اندوه پنهان،در میان رنج ها ،سخن دارم ،  سخن از این سکوت ورنج بی پایان این درد ،طبیبا ،همدما   ،اینجا مرهمی نیست ،سکوتم را دگر هیچ همدمی نیست ،زمستان است وسرما سخت بیداد ،از این بیداد گرها سخت فریاد ،،حبیبا ،بی پناهیم ،سفر بی توشه سخت است ،ودر این کوله بار م توشه ام ،،ره توشه ام از جنس تنهایی ودرد است ،وپایان سفر اندیشه ام بیرنگ بیرنگ است ،،طبیبا ،مرهمی ،یا یک نگاهی ،آهی یا پناهی، خدا را با خودم همراه دارم،در این وادی غم ها ،دعا هم با نفس هایم ،،دگر همساز نیست ،ولی بازم خدا را همرهی  دیرینه با خود می ستایم،ودر این معبد اندوه ویک ترس ،،خدا را میشناسم ،که او را انتهای خواسته ها هست ،من از این معبد تاریک  میترسم ،من از اندیشه های  سخت تاریک میترسم ،،که ره تاریک ودل تنها ،سکوت همراه ،خدا با ما ،  سر تسلیم اینجا،واندیشه چه قربانی بی باکیست ،صدایش میزنم وپاسخ نیست ،دنیا سخت تاریک است ،    , ...ادامه مطلب

  • مرا بخوان به هستی

  • دلم گرفته امشب،برای گریه با تو ،دلم به یادِ یادت ،هوای گریه دارد ،دلم ز حس دوریت ،نبودن وصبوریت،دلم برای یادت حرف نگفته دارد ،   ببین گرفته این دل بیا ومرهمش باش،بیا که بی  تو این دل ،حرف نگفته دارد .....صدای گریه هایم رسد به پیش خدا ،،ببین که اشک چشمم برایت قصه دارد ،،،،بیا وبا صدایت مرا بخوان به هستی...... , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها