به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

متن مرتبط با «زندگی عشق خدای مهربانی» در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد نوشته شده است

زندگی با مهر زیباست

  • تاریخ ،سوگوار نسلی خواهد بود، که از تبار تعصب وجهالت، پای در عرصه ی حیات نهادند و طاعونی سخت، اندیشه هایشان را به مسلخ نادانی کشاند، تاریخ ،خواهد گریست بر مرگ خرد، در پشت دروازه های نادانی ای آینده مبهم مرا فرا خوانده ایی   از نشیب درد که درد را،با من آشناییست، دیرینه نمیخواهم ماندن،در سراب مذهب را که بی ایمان بودن، بی دین  میتوان انسان بود وبه حکم بودن،،زندگی را معنای مهر آموخت  ،مهرتان افزون ,جهالت ،درد ، خرافات ...ادامه مطلب

  • خدای آسمانی ها

  • میدانم،که تا آسمانی شدن راهی نیست ونیک ،میدانم که راه آسمان باز است   میدانم آسمان را،در هایست ،به بیکران اجابت ومرا گره هایست،نا گشوده بغض هایست،فرو خورده عقده ها یست،فرو خفته, وحرفهایست،نا گفته گر چه را ه آسمان ،بسوی دیدگانم باز است مرا چشمانیست ،سخت بارانی  از عشق که مرا با اشک ،پیوندیست دیرینه   مگر نه آنکه ،زلال اشک را راهیست بسوی ملکوت ودل های شکسته را بهاییست به وسعت ،آبی آرام آسمان ها خدایا!من مسافر وادی حیرتم عمریست،،که مرا خوانده ایی، دستم را گرفته ایی مبادا رهایم کنی   خدایا !!!مرا بصیرتی بخش تا راه را بیابم،،من از انتهای شب گریزانم   مرا نیلوفرانه دریاب!!تا از مرداب وجود ،اندیشه ایی بر خیزد،برای رهایی ،برای گشودن،برای گشایش   مهربانم!بی مهربان نگاهت در ظلمت شب، مرا روشنایی، به سوی رفتن نخواهد بود  مرا صبوری بخش،تا با نیایش عشق، معراج تواضع را ،به تماشا بنشینم  من چله نشین وادی حیرتم مرا به روشنا راهیست ،،بس دشوار   ,خدا عشق نیایش ...ادامه مطلب

  • عشق را مددی

  • خدایا از عشق مددی رسان  تا در بیکران آفرینش آنجا که تلاش قله های بلند رستگاری را  پشت سر مینهد  وآنجا که خورشید از درهای بی قراری  بر آرامش قلبمان سرک میکشد چون بندگانی شاکر سر بر آستان عشقت نهیم  که عشق را از تو مددیست خدایا ای پادشاه هستی ..... خورشید حضورت را بر اندیشه های تارمان بتابان که بی نور حضورت  تاب ماندن در تیرگیها را نداریم   خدایا آسمان مهربانیت  سایه سار نگاه تمنا ست      از فرا سوی خواستن ها  تمنای نگاهمان را دریاب  خدایا وسعت آروزهایم بیکران  ودامنه ی قدرتت وسیع    دریاب  آرزوهایی که بندگیم را در بارگاه ملکوتیت وسعتی جاودانه میبخشد   خدایا دریچه های روحم را در سحرگاهی دگربه سوی خنکای نسیم تواضع میگشایم تا از سرچشمه زلال آفرینش  سر بر آستان کبریاییت بندگی را تفسیری عاشقانه باشد خدایا بخشایش بی حدت را مرزی نیست تو را سپاس  نگاه مهربانت را انتهایی نیست ، تو را سپاس           ,خدا عشق هستی ...ادامه مطلب

  • راز عشق

  • خفته دلان را همه بیدار کنید بی خبران را،خبر از قصه ی دلدار کنید شب زدگان را به نسیم سحری یاد کنید بلبل مست غزل خوان ،همه هوشیار کنید تا به کی مستی ؟واز عشق نگفتن تا کی؟ عاشقان قصه ی این عشق ،سر دار کنید   سِرِّ  آن میکده در پرده اسرار کنید         خفتگان را همه از عشق خبر دار کنید   گرچه در کوی وصالست ،همه بی خبری    شاهدان را  ، خبر از وعده ی دلدار کنید   گر سلیمان شوی از عشق الهی ای دل وقت آنست انالحق به سر دار کنید             من که مست از می آن عاشق بیدل بودم   تا سحرگاه دگر نغمه ی آن بلبل هوشیار کنید  تا صبوحی بشکست ودل عاشق بشکست    من غزل خوان هوایت گله از آن دل غمخوار کنید تا خدا هست مرا با دگران کاری نیست           شاهدا قصه از آن یار وفادار کنید                 ,خدا عشق مستی وشور ...ادامه مطلب

  • تقدیم به یگانه عشق زندگیم همسر مهربانم

  • باتو ای آرام جانم، با تو شیدا میشوم،گویی اهورا میشوم از تو ومست نگاهت، اینچنین غرق تمنا میشوم.... باتو از شور جوانی،،، یک غزال تیز پا میشوم، ، با تو تفسیر بلند عشق ،،در دنیا میشوم با تو من  ای دل،،شکوفا میشوم،گویی که رویا میشوم از غزل های پر از شوق نگاهت ، من چه زیبا میشوم ،،،گاهی فریبا میشوم   در بساط مهربانی ، من زعشق تو شکیبا میشوم در نسیم بی قراری ، با قرار مهربانی ،،من  هویدا میشوم     عشق را از برایت سخت ،شیدا میکنم مهربانی را برایت من ، تمنا میکنم         کاش میشد بوسه بارانت کنم یک سبد ،از عشق مهمانت کنم کاش میشد روی دریا ها  نوشت..... قصه ها یی ،ناب از این سرنوشت ...... کاش میشد با تو رویا میشدم لیلی افسونگر شهر تماشا میشدم کاش میشد روی فرشی از  زمان مینوشتم از برایت مهربان مینوشتم ،مهربان با من بمان روی یاسی از گل رنگین کمان   کاش میشد ،کاش هایم بی صدا   جمع میشد،پشت درهای دعا کاش ،،یکدم مسیحا میشدم، از برای عشق ،غوغا میشدم   ,عشق مهربانی دوست داشتن ...ادامه مطلب

  • شوق زندگی

  • صبح امروز  سلامی دادم زندگی را با شوق یاس را با ذوق خنده را رویایی عشق را زیبایی   خوشه ی گندم روییده  بر آن خرمنِ دل   با من از رقص درین باد بهاری چه سخن ها دارد شاخه ی بیدِ  رها گشته درین زمزمه پاک بهار با من ازحادثه ی عشق  نواها دارد وسحر من خواندم با نسیم سحری نغمه ی بی خبری کوله بارم همه عشق نغمه هایم  همه شوق وپیامم  پر احساس ترنم  با صبح    ,زندگی عشق خدای مهربانی ...ادامه مطلب

  • برای تو بانوی مهربانی

  • ،،دوست دارم ،آدم هایی راکه عطر نفسشان بوی ناب مهربانی میدهد ،             آنهایی که همیشه بودنشان ،ثبت خاطره هاست ،وچقدر دوست دارم ،صمیمیت حضورت را ،که از حضور تو زندگی را معنای دیگریست ،                                      صبح که می  آید ،باتو سلام میدهم ،،آسمان را که در نیلگون بیکرانش وسعت مهربانی های تو ست، دلم گرم است ،از تلاء لو نگاهت ،که از تو عشق،جاریست در وجودم، چقدردوست داشتنی هستند،آنهایی که جاری از زلال معرفتند،مرا با تو،رازیست آشنا ،از بلندای ،هر چه مهر،هر چه خواستن ،تو مانا باش ای ماندنی ترین تفسیر،که زندگی را ،در تو زیباتر خواهم یافت  ،ای ترنم خوش وصل ،حرف های تو،آیه آیه های ،مهربانیست ودر توچقدر حرف ،ناگفته است ،گفتنی هایی ماندنی حرف هایی ،تا ابد دوست داشتنی،بی بی عزیزم مهربان بانوی خاطراتم،مادر مهربان،تمام لحظاتم ،ای تفسیر ،عشق  در زندگی من پایدار باش ومانا،که از تو،زندگی را تپش هایست به وسعت بیکران مهربانی هایت  ،بی نهایت دوستت دارم , ...ادامه مطلب

  • زندگی را زیبا باید زیست

  • دریابیم بهاررا،،چرا که بهار را رستاخیز دیگریست وبنگریم این بیداری را،که با بهار میتوان،در نفخه ی صور دمید وزنده کردمردگان را،مگر نه آنکه زندگی را فرصتیست اندک،دقیقه هایش را به بیداری بگذرانیم  که خفتن ها را اجباریست،                                   بگذار بهار،برایت تجلی مهربانی ،جلوگاه عشق،در قاب زندگی باشد ،که بهار را آیین عشق ورزیست وزیستن را تکامل ،،         بگذار بهار که میآید،در تو نبض زندگی تلاطمی زیبا بیافریند ،که هستی را بر تپش های اشتیاق آفریده اندودل را با نگین عشق نقش مهربانی زده اند ......                                        دریغا ،که با بهار متحول نشویم،وبا آواز باران،جوانه های طراوت را  به تماشا ننشینیم،       بیایید از ترنم های خوش شب بو ،نگاهی از شوق زیستن ،،اشتیاق وجود  به زندگی کنیم  وزندگی را زیبا باید زیست چرا که زیبایی را خالقیست بس زیبا , ...ادامه مطلب

  • زندگی را فرصتیست اندک مجال

  • به تمنا سوگند ،،زندگی را فرصتیست،اندک، مجال.......زندگی را دریابیم  با همان اندک مجال،،به طروات صبح سوگند ،که خورشید را هر روز سلامی است از سر اشتیاق،،دریابیم پژواک مهربانیش را.......... به ترنم سوگند ،،،،که از عطر اقاقی میتوان سرمست شد،،میتوان،،،  عطر حضور خدا را یافت میتوان ،در کوی بی نشان عاشقی ،با خدا همراز شد ،،به تپش های پر از شوق سوگند وبه آغاز سرود هستی ،،صبح را شوکت زیستن است وشکوه مهربانیست،،، , ...ادامه مطلب

  • خداحافظ ای فصلی از زندگی

  • واپسین روزهای سال راپشت سر میگذاریم،وآرام آرام خداحافظی میکنیم باروزهایی ،که رفتند .......:                           روزهایی که گاه خندیدیم وگاه غریبانه با آنها گریستیم،روزهایی که بر سرفصل هر کدام نقشی از خاطره زدیم ،خاطره هایی تلخ یا شیرین ،،وای کاش نقشی اززیبایی بنگاریم بر دفتر زندگی،چرا که زندگی را مجالیست اندک،،ای کاش در این واپسین روزهای سال ،ره توشه بر گیریم با پاک کردن ،اشک ،از چشمی اندوهبار،،،،،،،بغل بغل محبت درو کنیم ،با شاد کردن دلی که،در انتظار دستی از محبت است ،ای کاش در این واپسین روزها ،دریابیم ،مهربانی را ،وبی منت ببخشیم عشق را ،به کودکی تنها وتهی از نوازش محبت،،،،                     بیایید زیر پوست شهر ،مستمندان را دریابیم ،مهربانی را دریغ نکنیم ،که ره توشه زیستن دراین دنیا مهربانیست ،،،،،،امروز را دریابیم با دعایی از سر بندگی برای ،شفای بیماران،امروز را در این واپسین روزهای سال زندگی کنیم ،باعشق ،مهربانی وبا دستانی که حکایت خوش بخشش وگذشت را به ارمغان می آورند،،راستی رویش بنفشه را که دیدی ،سخاوتمندانه سلامش کن ،پیامش رویش دوباره است ،بهار را که دیدی ،از سر شوق صدایش کن،آهنگش ترانه ی خوش شکفتن زندگیست ،مبادا یادمان نباشد مهربانی را ،که بهار بی مهربانی ،نازیباست، مهربانی را مهربانی را،دریابیم  , ...ادامه مطلب

  • سوگند به هستی ،که بی عشق زندگی نازیباست

  • سوگند،به آغاز هستی وبه شروع کلام،که بی عشق زندگی نازیباست،،سوگند به پرواز ،که هرگز پرِپرواز پروانه ها رو نشکنیم،سوگند به لحظه ها ی وصل ،که جاری از عبور زندگیست،، سوگند به مهربانی که در پشت پنجره نگاهمان به انتظار دستی نوازشگر است،سوگند به هر چه عشق ،که با عشق میتوان زیبا نوشت ،راستی یادمان باشد،شمعدانی ها را دوست بداریم ،چرا عطر حضور خدا را در خوددارند،وصبح دم که برخواستیم  پیچک ها را سلامی دوباره بدهیم چرا که  نگاهشان   به سوی آسمان است ،،وسوگند به  آسمان ،به آن نیلی بیکران ،حضور خدا را میزبان است ،سوگند به حریم قلب هر چه عشق ،هر چه زیبایست ،که زندگی بی عشق نازیباست , ...ادامه مطلب

  • خوش به حال زندگی

  • خوش به حال آسمان در کوی دوست،فرش راه مهربانی های اوست،،خوش به حال برکه های دوستی چشمه های مهربانی ،آرزوهای نهانی ،خوش به حال زندگی ،لحظه های ماندنی ،رازهای خواندنی ،خوش به حال آن اقاقی های ناز ،آن پرستو های پر ناز ونیاز ،خوش به حال زندگی ،جاری از یک نفس است ،در گذر از کوچه باغ عاشقی ،یاد من در خاطرت دمی بس است ،خوش به حال زندگی،خوش به حالت زندگی , ...ادامه مطلب

  • ستایش خدایی که بی انتهاست

  • خدایا امروزآغاز میکنم ،با امید به جود وبخشش تو که میدانم،اگر نبودبیکران دریای بخشش تو ،من گم کرده ره، چگونه می یافتم تو را ،ای انتهای آمال ره گم کردگان.......وامروز ،می گشایم ،فصل جدید زندگی را،با نامت،که از تبرک نامت دلم چه تسکین میگیرد ،از خیال ،هر چه نا آرامیست،،،،،خدایا تو را میخوانم از ژرفای ،نگاهم ،که من به تو سخت محتاجم ،وتو به چه زیبا مشتاقی،خدایا توان آن را ندارم که بندگیت را به کمال رسانم ،ولی امید به مهربانیت ،ودریای رحمت بی انتهایت ،مرا استوار به سوی تو میکشاند ،تویی آن بخشایشگر،بی منت .....خدایا دلم غرق تمنای توست ،هر چند تهی دست آمده ام ،اما امید وار آمده ام ،تا نظاره گر عطا وبخشش یا کریمی باشم ،که بخشش ومهربانیش را انتهایی نیست ،،،،خدایا دراین آغاز ودراین گشودن فصل زیبای زندگی ،شاد کن دلهایی را که جز به درگاه کبریاییت ،راهی ندارند ،وقلب های دوستانم را آکنده از مهربانی ساز ،،،تا انجا که کینه هست محبت ،وآنجا که انتقام هست ،گذشت وآنجا که غفلت هست ،یاد تو ونماز تو آرامش مطلقشان باشد به حق کبریاییت آمین یا رب العالمین , ...ادامه مطلب

  • فصل مهربانی

  • یادمان باشد فردا را ،آغاز رویش ها را ،یادمان باشد که اگر زنگار گرفت ،دل تنهایمان ،در همین حوالی زمین ،هنوز هم زندگی هست ،عشق جاریست،،ومی توان اندیشه ایی نو خلق کرد ،،می توان نوشت زیبایی را،،،آزادی را وسرود ناب بندگی را ،،،یادمان باشد هنوز هم امید هست به این که میتوان انسان بود وبندگی نمود ،باز هم میتوان آزادی را مهربانی را ،قانون خوب هم زیستی را از نو نوشت ،میتوان فکر را اندیشه را کاشت ،میتوان در کوچه باغ اندیشه ها خلق کرد راهی برای خوب زیستن ،خوب بودن ،وگام نهادن ،در بیکران زندگی ،هنوز هم میتوان ،اسطوره بود ،وهنوز هم میتوان خدا را بندگی کرد  , ...ادامه مطلب

  • دعای عشق

  • حیفم آمد ،که امروز دعایی نکنم،با نگاه دلم از عشق صدایی نکنم،حیفم آمد که در این صبح سپید ،با خدا عهد ووفایی نکنم،یادم آمد که وضو با نفس صبح هویدا نکنم،یادم آمد که دلم غرق تمنا نکنم ،حیفم آمد که طراوت به تماشا نکنم، غزل مهر،برای تو هویدا نکنم ،یادم آمد که سپیدی به نگاهی ندهم،قصه عشق برای تو مهیا نکنم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها